loading...
کُــــــــــــــــرد
آریاس بازدید : 406 یکشنبه 26 مرداد 1393 نظرات (0)

کُرد یا کُردها ، مدخلی جامعه شناختی بر کُرد شناسی

اگر چه بخش عمده ای از ساکنان غرب ایران ،شمال وشرق عراق وجنوب وشرق  ترکیه خود را «کُرد» ومحل زندگی خود را «کُردستان» می نامند و بر این اساس از نظر بسیاری از محققین وسیاستمداران غربی ونیز از نظر حکومت های  منطقه این «نام»مورد تردید قرار نگرفته است ،اما گذشته تاریخی این مناطق ونگاهی به تاریخ قدیم ایران نشان می دهد:

1-لفظ «کُرد»بیش از آنکه در گذشته نشانگر «قوم»خاص یا «مردمانی با زبان خاص »باشد،بیشتر نشانگر «شکل خاصی از معیشت »مردمانی بوده است که اولاً عرب نبودند ،ثانیاًیکجا نشین نبوده اند وبنابراین بسیاری از اقوام  «غیرکُرد»امروزی را در برگرفته است . این مردمان کوچ نشین وحوزه زندگانی آنها در منطقه فوق الذکر در متون تاریخی به کرات اشاره  شده است.امری که از نظر بسیاری از جریانات قومگرای کُرد سهوا ًیا عمداً مورد توجه قرار نگرفته است.

2-بسیاری از آنچه که به لحاظ تئوریک در تعریف قومیت «افسانه اجداد مشترک،خاطرات مشترک،عناصر فرهنگی و..»خوانده می شود ، ما بین کرد ها و سایر ایرانیان مشترک و البته با اعراب (عراق) و  ترک ها(ترکیه) مقدار این اشتراک (بجز عامل دین) به شدت کاهش می یابد.  حماسة اسطوره ای کاوه آهنگر ،رستم وسهراب،حکومت مادها وخاندان زند وبه خصوص کریم خان زند ،بزرگداشت نوروز ،پیروی از آیین اسلام (ومذهب شیعه برای کُرد های شیعه مذهب)،آداب ورسوم، تاریخ طولانی مشترک وحتی نزدیکی ریشه های زبانی کُردی وفارسی از جمله فهرست بسیار طولانی اشتراکات متعدد کُردها وسایر ایرانیان است .خصوصاً آنکه نام کُرد (کُرد با هردو عنوان عام وخاص) همواره به عنوان بخشی از مردمان ایران وکُردستان با عنوان بخشی از ایران در خاطره این مردم ثبت گردیده است .تا جایی که حتی تا این اواخر،بخش کُرد شناسی در مراکز پژوهشی و فرهنگی غربی ها از ایران شناسی محسوب می گردید.

3- تفاوت های اجتماعی و فرهنگی میان کرد ها اگر بیشتر از تفاوت کرد ها با سایر ایرانیان نباشد ،به نظر نمی رسد کمتر باشد.

3-1-از سویی مطالعات انسان شناسی اصولاً وجود هر گونه نژاد خالص را منتفی می داند و اصرار بر این نظر که «کردها یک نژاد خاص» هستند را به کلی و بر  اساس مستندات علمی رد می نماید. تفاوت های موجود به لحاظ رنگ پوست ، رنگ چشمان و مو،شکل سر و صورت،شکل بینی و... ما بین گروهای مختلف مردم کرد،واضح تر از آن است که بتوان بر انکار آن پای فشارد.

3-2-  هیچگاه کردها دارای یک واحد سیاسی مستقل یا حتی نیمه مستقل«یکپارچه متمرکز»نبوده اند .حتی در دوران اقتدار امارات کرد، دها امیر نشین کرد از ایلام وکرمانشاهان و اردلان و منطقه مرکزی کردستان تا درسیم وامارات بابان وبدلیس(بعد ها در عثمانی)مستقر بود و حتی ما بین این امیر نشینان ها رقابت و جنگ های خونین وجود داشته است .در گیری ورقابت خاندان بابان در دوران صفویه با خاندان اردلان از جمله این شواهد است تا جایی که در شرفنامه می خوانیم «طوایف اکراد متابعت و مطاوعت همدیگر نمی کنند ... هر یک به دعوای انفراد رایت استبداد برافراشته اند...به غیر از کلمه توحید در هیچ امور اتفاق ندارند .»رقابت بین طوایف و ایلات کرد هم از این قاعده مستثنی نبوده اند.

4- از منظر زبان شناختی نیز تفاوتهای زبانی کردها چشمگیر و بر جسته می نمایاند.به نحوی که در بررسی زبان ساکنان این نواحی ما با سلسله ای از زبان های متفاوت روبه رو می باشیم.

4-1- از سویی تمامی منابعی که به گذشته تاریخی کردها پرداخته اند وحتی آنهایی که توسط خود کردها به نگارش در آمده اند(مانند تاریخ شرفنامه)به زبان فارسی نگاشته شده و زبان فارسی تا اوایل قرن بیستم زبان فراگیر ادبی در میان تمامی کردهای چه ساکنین ایران و چه کردهای دیگر نقاط بوده است .هم اکنون تعداد شعرای کردی که به فارسی شعر می سرایند (در ایران )بسی بیش از شعرای کردی است که به کردی شعر می گویند .تشابهات عمده بین برخی زبان ها و گویش های کردی یا فارسی یکی از دلایل تشریح وضعیت فوق می باشد.نزدیکی فرهنگی و نیز عشق عمیق کردها به نماد های ایرانی از دیگر دلایل این امر است.

5- از نظر اعتقادت دینی ومذهبی نیز چنان تنوعی در مناطق کرد نشین جاری است که یکی از نویسندگان ایرانی در اوایل قرن حاضر (شمسی) مناطق کرد نشین را به «هندوستان کوچک»تشبیه می کند.کرد های سنی مذهب ،شیعه مذهب  ، ارمنی ، آشوری،  ایزدی (یزدی)، علوی ،اهل حق و پیروان طریقت های تصوف چون قادریه  و نقشبندیه از جمله این تنوع اند .این تفاوت های مذهبی در جنبش های سیاسی کرد های ترکیه وحتی ایران نقش عمده ای ایفا نموده است .اگرسنی های کرد در ایران دوران صفویه به عثمانی سنی مذهب روی داشتند،شورش های علویان مستقر در خاک عثمانی به نفع صفویه نیز آن روی سکه بود . در تاریخ معاصر ایران هیچ گاه کردهای جنوبی(کرمانشاه و ایلام ) و نیز برخی از کرد های مرکز ی یا اردلان (ساکنین گروس و منطقه قروه)که شیعه مذهبی می باشند به جنبش های مرکز گریز کرد  در شمال (آذر بایجان غربی )روی نیاورد ،ونه تنها با آنان همراهی نکرده اند بلکه به شدت در برابرآنان مقاومت نموده اند .ظهور برخی از ملی گرایان پرشور ایرانی همچون دکتر کریم سنجابی که از کرد های کرمانشاه بود و عمری در راه تحکیم ملی گرایی  در چار چوب جبهه ملی و همراهی با دکتر  محمد مصدق تلاش نمود از جمله مستندات این ادعا است.

در این نوشته صرفاً به بررسی یکی از وجوه این چند گانگی و تکثر ،یعنی وجه زبانی آن اکتفا می شود.

یکی از شاخص های اصلی چالش  قومی در منطقه و بسیاری از نقاط جهان تاکید احزاب و جریانات قومی بر خواسته های زبانی است . گرچه به قول دوسوسور ،زبان شنان معروف «اشتراک زبانی و همخونی  هیچ رابطة الزامی با یکدیگر ندارند و استناج یکی از دیگری ممکن نیست»اما میان وحدت قومی و زبان، رابطه ای متقابل وجود دارد .پیوند اجتماعی در جهت آفرینش یک جامعه زبانی نیز بر عکس تا حدودی تشکیل دهنده وحدت قومی است .به طور کلی می توان گفت که وحدت قوم برای توجیه یک جامعه زبانی کافی است .بنابر این «مسایلی چون وضعیت زبان که تقریباًدر همه جوامع متفرق بسیار حساسیت بر انگیز است بیشترین نماد ستیز جویی را تشکیل می دهد .این موضوع  اغلب توسط گروه های محروم به  عنوان  نمادکامل سلطه تلقی می شود » هورووتیز از ادعا های گرو های قومی در مسایلی مانند «زبان» به عنوان «کالاهای نا مناسبی »یاد می کند که گروه ها به آسانی مایل به سازش و حل اختلاف در مورد آنها نمی باشند.

درخلال جنبش های سیاسی دهه 1320 در مناطق کرد نشین ایران و تحولات بعدی این حوزه یکی از خواسته های تحرکات سیاسی مخالفی که در منطقه شکل گرفت مرتبط با «زبان»کردها و رسمیت یافتن زبان کردی در مناطق کرد نشین بوده است .زبانی که عمر نوشتاری آن حد اکثر به کمتر از یک ونیم سده پیش باز می گردد و هیچگاه تا همین اواخر (یک سده پیش) مورد استفاده نوشتاری قرار نداشته است .حتی اولین کتابی که توسط یک کرد و درباره کردها در دوره صفویه نوشته شد و به سلطان عثمانی ارایه گردیده یعنی «شرفنامه» هم به فارسی به رشته  نگارش در آمده است.«مؤلف کتاب، شرف خان بدلیسی است که خود از امرای کُرد بوده ودر شهر کردنشین بدلیس که در آن زمان تحت حاکمیت دولت عثمانی بوده و اینک نیز در قلمرو حاکمیت دولت ترکیه است ،می زیسته است .اما با وجودی که زبان عثمانیان ترکی بوده  ومؤلف ،ترکی و عربی را هم مثال زبان  مادری خود یعنی کردی خوب میدانسته ،به لحاظ علاقه ای که به زبان فارسی داشته با توجه به عمومیت کتاب را به فارسی نوشته ودر مقدمه کتاب هم به زبان فارسی مدح وثنای سلطان عثمانی یعنی سلطان محمد خان ثالث را گفته است .به راستی دلیل از این واضح تر می شود ؟نه فقط شرف خان بدلیسی،بلکه به جرأت می توان گفت تمامی شعرای کرد که خارج از قلمرو حاکمیت ایران زیسته اند،به زبان فارسی هم مثل زبان مادری خود یعنی کردی عشق می ورزیده اند»

محقق بر جسته و پر تلاش کرد سنندجی سید عبد الحمید حیرت سجادی در کتاب «شاعران کرد پارسی گوی» بیش از 1250 شاعر کرد را که اشعاری پارسی داشته  وبه زبان مؤلف «شاعران کرد  پارسی گو»بوده اند در اثر 900 صفحه ای خود معرفی کرده است .این شعرا تمامی مناطق کرد نشین اعم از شعرای سنندجی ،کرمانشاهی،اورامی،مهابادی،خراسانی،کرد های خطه شمال ،لرستان و چهار محال بختیاری را در بر می گیرد و اشعار آنان شامل مضامین عارفانه ،عاشقانه،اجتماعی وسیاسی را شامل می شود .این شعرا نه با زور تفنگ واسلحه وفشار حاکمان که خود آزادانه به پارسی شعر گفته ودر این وادی گام گذارده اند وشاید برای بسیاری از محققان قاعدتاً مبنایی آماری خواهد بود بر اینکه این همه شاعر مستقل(ونه حقوق بگیر حاکمیت ها)که به پارسی شعر سروده اند ،تقریباً حداکثر توان شعری این مناطق را به تصویر می کشد نه تنها در برابر فرهنگ ملی این دیار به مقاومت بر نخاسته اند بلکه همدلانه در راه اعتلای آن بی هیچ چشم داشتی، از جان مایه گذارده اند  این خود باز نشانی از «فرهنگ رایج»در مناطق کرد نشین دارد . در هر حال نخستین کتاب دستور زبان کردی به زبان ایتالیایی در سال 1787 در رم منتشر گردید .مؤلف آن کشیشی از مبلغان مذهب کاتولیک به نام موریتزیو گارتزونی بود که هیجده سال از عمر خود را در منطقة متروک عمادیه گذرانیده بود. نیکیتین او را «پدر کردشناسی»می نامد.

(یابا) شرق شناس روسی که از سال 1848 تا  1866/1264تا 1282قمری سرکنسول روسیه در شهر ارزروم عثمانی بود،سهم عمده ای در ارتقای زبان کردی داشت. در این شهر او برخی از کرد های تحصیلکرده را دعوت وبه کمک آنها مجموعه ای از اشعار کلاسیک کرد را تدوین کرد از جمله فعالیت های دیگر یابا در مورد زبان کردی ،نوشتن یک فرهنگ لغت کردی- فرانسوی و یک فرهنگ بزرگ کردی –فرانسوی- روسی بود. سوان شرق شناسی انگلیسی سهم بسیار مهمی در مطالعه زبان کردی داشت . او در سال 1913میلادی نخستین دستور زبان کردی را به انگلیسی نوشت .در این میان همچنین انجیل به زبان کردی در استامبول چاپ شد و کشیش ساموئل دستور زبان و فرهنگ لغات کردی را در سال 1872منتشر کرد و طبع و نشر به زبان کردی با انتشار روزنامة کردستان در 1892 توسط افراد خانواده «بدر خان» در قاهره آغاز شد. یکی از اسناد باقی مانده از سفارت آمریکا در تهران در این مورد می نویسد:«زبان کردی مهم ترین عامل موروثی فرهنگی کرد ها می باشد .تقاضای کرد ها مبنی بر رسمی کردن زبان کردی در مناطق کرد نشین همیشه باعث برخورد با دولت های مختلف می شده است»

واین بر خورد های ایدئولوژیک و شعاری توسط قوم گرایان کرد همواره مورد تأکید قرار گرفته است. برای مثال نویسنده ای در نقد رویکرد پاره ای از سیاستمداران کرد،می نویسد که آن ها «...در بسیاری موارد با کم اهمیت نشان دادن عامل زبان ،تنها بر اهداف سیاسی خود تأکید می کنند ،غافل از آن که زبان خود عامل یکپارچگی است . آن ها فراموش کرده اند هر ملتی با زبان شناخته می شود. یک کرد را از این رو بدین نام می خوانند که از پدر ومادر کرد زاییده شده وبه زبان کردی سخن می گوید»همین نویسنده در ادامه می گوید : «برای ملتی چون ملت کرد پاسداری از زبان، پاک سازی زبان ملی ،جمع آوری لغات و اصطلاحات و آموزش زبان کرد،تنها وسیله زنده نگاه داشتن ملت کرد است نباید فراموش کرد که یک ملت زنده تنها با زبان ملی زنده خواهد ماند»

اُبالانس نیز در کتاب جنبش کردها  تأکید می کند که تنها مشخصه ای که کردها را از سایر اقوام متمایز می کند زبان ولباس آنها می باشد .تأکید مستشرقین ونیز فعالان سیاسی قوم گرایی کرد بر استفاده از مقوله زبان به عنوان یک خواسته قومی مردم کرد  گاه به اضهار نظر های غیر علمی درباره ریشه های زبان کردی به دلایل سیاسی منجر گردیده است وبرای زبان کردی بدون ارایه هر گونه دلیل و شواهد ریشه هایی ابداع می شود که با مستندات مطالعات زبان شناختی وحتی نظرات محققین کرد هماهنگی نشان نمی دهد مثلاً یکی  از این افراد می نویسد:« زبان کردی امروز،ترکیبی از زبان ساکنان اولیه کردستان شامل :«مادها» ،«میتانی ها» ، «مانتا» ، «کوتی» و... است که در گذرگاه تاریخ به یکدیگر پیوسته وآنگاه در مقطعی از زمان «کرمانجی» نامیده شده است»  ولی او مشخص نمی کند بر اساس کدام دلایل جامعه شناسی،تاریخی و زبان شناختی به این نتیجه رسیده است و اصولاًمی توان برای همه ی گویش های کردی (که برخی  محققین از زبان های جدا گانه کردی سخن می گویند) این حکم را بیان نمود وبه هیچ وجه روشن نمی شود که آیا نویسنده خود در پژوهشی میدانی ویا مطالعه ای زبان شناختی-باستان شناختی به این نتایج دست یا زیده ویا سایرین بر اسای مطالعات خود به این نتایج رسیده اند؟ تاریخ نگار کرد شیخ محمد مردوخ بر خلاف نظر فوق نظر دیگری ارایه  می دهد: او با اشاره به این گفته ی استرابون از آن می نویسدکه:«پارس و ماد زبان همدیگر را به خوبی می دانستند پس معلوم می شود که زبان (پارسی و ماد)خیلی نزدیک به هم بوده اند » و جامعه شناس فقید کُرد حشمت اله طبیبی در مقاله «زبان»  مندرج در مقدمه کتاب تحفه ناصری واز قول ژان دومرگان می نویسد زبان کردی از شعبه زبان های هند وایرانی واز شاخه پارسی است و از لحاظ دستوری جز در برخی گویش ها مانند گویش مردم پاوه تفاوت چندانی با فارسی ندارد و یا نظر یکی از محققین غربی که می نویسد:«زبان کردی متعلق به شاخه آریایی  زبان های هند واروپایی است وبه زبان فارسی بسیار نزدیک است » برخی تاریخ نگاران غربی در زمینه بررسی ماهیت نژادی و زبان کردها نیز غرض ورزانه وبا انکار پیوند زبان کردی با زبان های ایران باستان، اوستایی ، فارسی میانه یا پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی زبان فارسی«... زبان کردی را سانسکریت نزدیک تر می دانند و کرد ها را نه با فارس ها ، بلکه با هندی ها از یک نژاد می دانند و به این ترتیب به طور غیر مستقیم تاریخ وفرهنگ ایران را تنها متعلق به فارس ها معرفی می کنند و نقش مردم کرد در شکل گیری تاریخ و فرهنگ ایرانی و مشارکت، آنان در این امور را نادیده می گیرند» نیکیتین با اشاره به کشفیات جدید راجع به تمدن های قدیم شرق باستان و قرائت آثار و نوشته های یافته شده در کردستان می نویسد: «مسئله ی مبادی و اصل و نسبت کردان و زبان ایشان بار دیگردر دانش مطرح گردید وزبان شناسان بزرگ عصر از جمله ِارودیگر و آ.ف.پوت به کمک اصول و قواعد زبان شناسی تطبیقی ویا برقرار نمودن نسبت آن با زبان فارسی امروزی با زبان زند که ریشه مشترک هر دوی آنها است  امکان «کلدانی» بودن مبدأ و مبنای زبان کردی را قاطعانه رد کردند و بدین گونه ،فرضیه ایرانی بودن ویژگی های زبان کردی به طور قطع در دانش تایید گردید.»

دیاکونوف ،ایراشناسی روسی،معتقد است که ازقرن نهم تا هفتم قبل از میلاد،عنصر  لسانی (زبانی)ایرانی از مشرق به سمت غرب پیشرفت آشکار مشهودی داشته است با در نظر گرفتن رابطه زبان ماد وبا زبان های آسیای میانه، شکی نمی توان داشت که منشأقومی «آریایی ها»از آسیای میانه بوده است ...به دیگر سخن زبان نواحی کنونی آذر بایجان و کردستان ایران از قرن نهم  تا هفتم قبل از میلاد غیر ایرانی بوده  و ساکنان آن نقاط به زبان های لولویی و کوشی و مانند آن تکلم می کردند» از گفته فوق  چنین بر می آید که زبان ساکنان کنونی کردستان دارای منشاءآریایی است اما وی ادامه  می دهد آنچه مسلم است این  است که زبان کردی  ترکیبی از زبان های ایرانی و افغانی و بلوچی به وجود آمده  است  وزبان کردی فارسی نیست که به کردی تبدیل شده باشد بلکه زبانی است مستقل که قواعد و قوانین و لهجه های مخصوص به خود را داراست .زبان کردی پیوند صریحی هم با زبان اوستا دارد و کتاب«اوستا» کتاب مقدس زرتشتیان هم به این زبان نوشته است»

در همین راستا، یحیی مدرسی در کتاب در آمدی بر جامعه شناسی زبان، نیز نظرات دیاکونوف ومینورسکی را تأیید می کند .«کردی ،بلوچی وغیره از نظر تاریخی از فارسی منشعب نشده اند بلکه همپای فارسی وبه موازات آن تحول یافته اند ودر واقع همه آنها (از جمله فارسی) «زبان های ایرانی» هستند.

منبعhttp://www.diarekurd.blogfa.com/post-166.aspx

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    کدهای اختصاصی