loading...
کُــــــــــــــــرد
آریاس بازدید : 477 پنجشنبه 23 مرداد 1393 نظرات (0)

تمامي‌ مورخان‌ و جغرافيانويسان‌ عرب‌ همه‌ي‌ مردم‌ ساكن‌ مناطق‌ لُرنشين‌ را كُرد محسوب‌ كرده‌اند. مثلاً ابن‌خردادبه‌ در المسالك‌ و الممالك‌ خود از رسوم‌ كُردان‌ در پارس‌ سخن‌ به‌ ميان‌ آورده‌ است‌. (1) نويسنده‌ي‌ مشهور كُرد «شرف‌ الدين‌ بدليسي‌» در كتاب‌ «شرفنامه‌ يا تاريخ‌ مفصل‌ كردستان‌» لُران‌ را در زمره‌ي‌ كُردان‌ محسوب‌ داشته‌ و مي‌نويسد: اكراد چهار قسم‌ است‌ و زبان‌ و آداب‌ ايشان‌ مغاير يكديگر است‌: اول‌ كرمانج‌، دويم‌ لُر، سيم‌ كلهر، چهارم‌ گوران‌ (2). اكثر شرق‌شناسان‌ نيز لُران‌ را در جمله‌ي‌ كُردان‌ به‌ حساب‌ آورده‌اند و اين‌ نظريه‌ به‌ ويژه‌ از سوي‌ نويسندگان‌ كُرد مقبول‌ افتاده‌ است‌. نويسندگان‌ ايراني‌ نيز درباره‌ي‌ كُرد بودن‌ لُران‌ نظريات‌ متفاوتي‌ ابراز داشته‌اند. هنري‌ راولينسون‌ در سفرنامه‌ي‌ خود مي‌نويسد: زبان‌ آنها (لُران‌) يكي‌ از گويشهاي‌ كُردي‌ است‌ ولي‌ از نظر لفظ‌ با گويشهاي‌ طوايف‌ ديگر نواحي‌ زاگرس‌ فرق‌ مي‌كند. (3)
بارون‌ دوبر سياح‌ روسي‌ در سفرنامه‌ي‌ لرستان‌ و خوزستان‌ خود مي‌نويسد: با وجودي‌ كه‌ حالا طوايف‌ لُر و كُرد خود را از يكديگر متمايز مي‌دانند اما هنوز هم‌، زبان‌ مورد استفاده‌ي‌ ايشان‌ مشترك‌ است‌ و اين‌ موضوع‌ هم‌نژادي‌ آنان‌ را بديهي‌ مي‌سازد. (4) پروفسور محمدامين‌ زكي‌ نويسنده‌ي‌ كتاب‌ كُرد و كردستان‌ مي‌نويسد: عده‌اي‌ از مستشرقين‌ به‌ علت‌ وجود بعضي‌ اختلافات‌ لفظي‌ و رسوم‌ كه‌ بين‌ لُرها و ديگر اكراد وجود دارد، اين‌ طايفه‌ را جزو اكراد به‌ حساب‌ نياورده‌اند كه‌ البته‌ اين‌ نظريه‌ از سوي‌ مستشرقين‌ بسيار كم‌ مورد تأييد قرار گرفته‌ است‌ و توضيحات‌ ذيل‌ غلط‌ بودن‌ اين‌ نظريه‌ را ثابت‌ مي‌كند: تاريخ‌ گزيده‌ كه‌ اطلاعات‌ جالبي‌ از لرستان‌ قديم‌ را ارايه‌ داده‌ مي‌گويد كه‌ اين‌ طايفه‌ در درّه‌ي‌ (مان‌ ـ رود) سكونت‌ دارد و در نزديكي‌ اين‌ دره‌ شهري‌ است‌ كه‌ به‌ گفته‌ي‌ «استخري‌» «لور» يا«اللور» ناميده‌ شده‌ است‌ و اين‌ طايفه‌ را به‌ همين‌ جهت‌ «لُر» ناميده‌اند. ياقوت‌ حموي‌ مي‌گويد: لُرها از اقوام‌ كُردند كه‌ در مناطق‌ بين‌ خوزستان‌ و اصفهان‌ ساكنند و سرزمين‌ آنها را به‌ نام‌ لرستان‌ ناميده‌اند.
طبق‌ تحقيقاتي‌ كه‌ دكتر فريچ‌ انجام‌ داده‌ است‌ لُرها از اكراد ايراني‌اند و اكراد ايراني‌ ازنظر لفظ‌ دو قسمت‌ اند: 1ـ كُردي‌ زبان‌، 2ـ لُري‌ زبان‌ و اين‌ در حالتي‌ است‌ كه‌ از لحاظ‌ لهجه‌ و لفظ‌ و اخلاقيات‌ و خصوصيات‌ قومي‌ روابط‌ بسيار مستحكمي‌ بين‌ آنها وجود دارد تا جايي‌ كه‌ مستشرقين‌ مشهور و بزرگي‌ چون‌ «سرجان‌ ملكم‌» «لوريه‌» «هاسل‌» و «براون‌» يكي‌ بودن‌ لُر و كُرد را قبول‌ كرده‌ و در كُرد بودن‌ لُرها شكي‌ ندارند.
جودت‌ پاشا مورخ‌ مشهور در جلد اول‌ تاريخش‌ مي‌نويسد: لُر بختياري‌ و گوران‌ و لَك‌ همه‌ از يك‌ قومند و اصلشان‌ از قومي‌ است‌ ايراني‌ كه‌ از سرزمين‌ تنگه‌ي‌ هرمز تا مرعش‌ و ملاطيه‌ پراكنده‌اند و عشاير زند هم‌ از همين‌ها هستند. مخصوصاً تفاوت‌ كم‌ و زيادي‌ كه‌ از نظر لفظ‌ و شاخه‌هاي‌ آن‌ هست‌ نمي‌تواند دو شاخه‌ي‌ ملتي‌ را از هم‌ جدا كنند، زيرا اين‌ تفاوت‌ لفظ‌، گاه‌ در بين‌ قومي‌ و در يك‌ منطقه‌ هم‌ به‌ نظر مي‌رسد. چنانكه‌ در ناحيه‌ي‌ سليمانيه‌، سليماني‌ها كلمه‌ي‌ بياور را «بیهێنه‌» bîhêne  مي‌گويند ولي‌ طايفه‌ي‌ همه‌ وندي‌ها آنرا «باره‌» Bare و روستاييان‌ «بیهێره‌» bîhêre  بيان‌ مي‌كنند. تازه‌ عين‌ اين‌ فرق‌ در زبانهاي‌ ديگر هم‌ كاملاً محسوس‌ است‌ مثل‌ تفاوت‌ لهجه‌اي‌ كه‌ در زبان‌ عراقي‌ها، سوري‌ها، مصري‌ها و حجازي‌ها هست‌ و يا تفاوت‌ روسي‌ و صربي‌  و بلغاري‌. مثلاً تفاوت‌ زبان‌ پارسي‌ها و مادي‌ها و لهجه‌ي‌ «برلين‌» و «باواريا» با اينكه‌ سابقاً فرق‌ بسيار داشته‌ امروز كم‌ شده‌ است‌ و هيچ‌ شكي‌ نيست‌ اگر براي‌ فرهنگ‌ كُردي‌ هم‌ همتي‌ شود پس‌ از مدتي‌ اين‌ اختلاف‌ لفظ‌ كم‌ شده‌ و ملت‌ كُرد هم‌ صاحب‌ زباني‌ مرتب‌ و منظم‌ خواهدشد. (5)
محمد مرتضايي‌ نويسنده‌ي‌ كتاب‌ زبان‌ كُردي‌ و لهجه‌هاي‌ مختلف‌ آن‌ درباره‌ي‌ كُرد بودن‌ لُرها مي‌نويسد: اگر چه‌ اكثر روشنفنكران‌ ايران‌ لُر را با كُرد جدا و از يك‌ نژاد نمي‌دانند و معتقدند كه‌ زبان‌ كُردي‌ با گويش‌ لُري‌ فرق‌ و ريشه‌ي‌ متفاوتي‌ دارد ليكن‌ اين‌ عقيده‌ به‌ سبب‌ ناآشنايي‌ به‌ زبان‌ و لهجه‌هاي‌ مختلف‌ كُردي‌ و زبان‌هاي‌ هند و اروپايي‌ و بالنتيجه‌ زبان‌هاي‌ ايراني‌ ابداً درست‌ نمي‌باشد. تحقيقات‌ علمي‌ و پرارزش‌ ايران‌شناسان‌ معروفي‌ چون‌ دكتر «فريچ‌» «سرجان‌ ملكم‌» «لوريه‌» «هاسل‌» «براون‌» و… شواهد بسيار زياد تاريخي‌ و علمي‌ اين‌ انديشه‌ي‌ سست‌ و بي‌ دليل‌ را مردود اعلام‌ مي‌دارد. كُرد و لُر از لحاظ‌ اصول‌ علم‌ قيافه‌شناسي‌، حالات‌ روحي‌، عادات‌ و رسوم‌، آثار و شواهد تاريخي‌ و باستاني‌ و سرزمين‌ و ادبيات‌ توده‌اي‌ و فونتيك‌ خاص‌ لغوي‌ يكي‌ هستند.
وي‌ ادامه‌ مي‌دهد: مي‌دانيم‌ در قديم‌الايام‌ اكثر قبايل‌ كُرد و لُر چادرنشين‌ بوده‌ و در فصول‌ مختلف‌ سال‌ پيوسته‌ تغيير محل‌ اقامت‌ مي‌داده‌اند. اين‌ خانه‌ بدوشي‌ و مهاجرت‌ فصلي‌ و نيز رويدادهاي‌ مهم‌ تاريخي‌ تاخت‌ و تازها و نيز اسكان‌گرفتن‌ قبايل‌ متعدد پارسيان‌ در نقاط‌ مختلف‌ كُردستان‌ بعد از تأسيس‌ سلسله‌ي‌ مقتدر هخامنشيان‌ سبب‌ دگرگوني‌ زبان‌ كُردي‌ در نواحي‌ مختلف‌ لُرستان‌ و پيدايش‌ گويش‌ لُري‌ زبان‌ كُردي‌ گرديده‌ است‌. در اينكه‌ لُري‌ از لحاظ‌ آكسان‌ و فونتيك‌ كلمات‌ و ريشه‌ي‌ اشتراك‌ لغوي‌ و قواعد دستوري‌ و ساير فنون‌ علم‌ زبان‌شناسي‌ لهجه‌اي‌ از زبان‌ كُردي‌ است‌ هيچ‌ شكي‌ نيست‌.  (6)
صديق‌ صفي‌زاده‌ (بوره‌كه‌يي‌) يكي‌ ديگر از نويسندگان‌ كُرد نيز لُران‌ را كُرد به‌ حساب‌ آورده‌ است‌ و در اين‌ باره‌ مي‌نويسد: زبان‌ كُردي‌ پنج‌ قسم‌ است‌:
1ـ كرمانجي‌ شمالي‌، 2ـ كرمانجي‌ جنوبي‌، 3ـ گوراني‌، 4ـ لكي‌، 5ـ لُري‌.  (7)
آقاي‌ احمد شريفي‌ يكي‌ ديگر از پژوهشگران‌ معاصر كُرد در مقاله‌اي‌ با عنوان‌ «آيا لُرها كُردند؟» به‌ ارايه‌ي‌ نظريات‌ خود در اين‌ باره‌ پرداخته‌ كه‌ به‌ علت‌ مفصل‌ بودن‌ بحث‌ در اينجا از ذكر آن‌ خودداري‌ مي‌شود.  (8)
نگارنده‌ معتقد است‌ كه‌ تأثير زبان‌ و فرهنگ‌ فارسي‌ بر فرهنگ‌ و زبان‌ لُري‌ از عوامل‌ عمده‌ي‌ تفاوت‌ لُران‌ و كُردان‌ است‌ و اين‌ تأثير حتي‌ بر جنوب‌ و مركز كردستان‌ نيز زياد است‌ و ناگفته‌ نماند شيعه‌ بودن‌ مردم‌ مناطق‌ مذكور خود به‌ اين‌ تأثير كمك‌ شاياني‌ نموده‌ است‌.
نگارنده‌ خود در سفرهاي‌ متعددي‌ كه‌ به‌ مناطق‌ كُردنشين‌ داشته‌ام‌ نزديكي‌ و پيوندهاي‌ مشترك‌ كُردان‌ و لُران‌ را كاملاً لمس‌ نموده‌ و هنگام‌ مكالمه‌ با كُردان‌ نيز با مشكل‌ چنداني‌ روبرو نشده‌ام‌، گذشته‌ از اينها در شهرها و مناطق‌ مختلف‌ شاهد بوده‌ام‌ كه‌ كُردان‌ و لُران‌ چقدر نسبت‌ به‌ همديگر ابراز علاقه‌ و نزديكي‌ مي‌كرده‌اند بارها شنيده‌ام‌ كه‌ كُردان‌ و لُران‌ همديگر را پسر عمو يا برادر خوانده‌اند.
پانوشت‌ها:
1ـ عبدالله‌ بن‌ خردادبه‌، المسالك‌ والممالك‌، ترجمه‌ي‌ سعيد خاكرند با مقدمه‌اي‌ از آندرو ميكل‌، تهران انتشارات‌ ميراث‌ ملل‌، 1371، چاپ‌ اول‌، ص‌ 38
2ـ شرف‌الدين‌ بدليسي‌، شرفنامه‌ يا تاريخ‌ مفصل‌ كردستان‌ با مقدمه‌ي‌ تعليق‌ و فهارس‌ به‌ قلم‌ محمد عباسي‌، بي‌جا، انتشارات‌ نشر حديث‌، پاييز 1373، چاپ‌ سوم‌، صص‌ 23 و 24
3ـ هنري‌ راولينسون‌، گذر از ذهاب‌ به‌ خوزستان‌، ترجمه‌ي‌ سكندر امان‌اللهي‌ بهاورند، تهران‌، انتشارات‌ ادب‌ و قلم‌،
بي‌تا، ص‌ 107
4ـ بارون‌ دوبر، سفرنامه‌ي‌ لرستان‌ و خوزستان‌، ترجمه‌ي‌ محمدحسين‌ آريا، تهران‌ شركت‌ انتشارات‌ علمي‌ و فرهنگي‌، 1371، چاپ‌ اول‌، ص‌ 295
5ـ محمدامين‌ زكي‌، كُرد و كردستان‌، جلد اول‌، ترجمه‌ي‌ حبيب‌الله‌ تاباني‌، تبريز، انتشارات‌ آيدين‌، 1377، چاپ‌ اول‌، صص‌ 31 ـ 29
6ـ محمد مرتضايي‌، زبان‌ كُردي‌ و لهجه‌هاي‌ مختلف‌ آن‌، تبريز، انتشارات‌ مهرگان‌، 1357، چاپ‌ اول‌، صص‌ 58 ـ56
7ـ صديق‌ صفي‌ زاده‌ (بوره‌كه‌يي‌)، كُردي‌ بياموزيم‌، تهران‌، انتشارات‌ بلخ‌ وابسته‌ به‌ بنياد نيشابور، 1360، چاپ‌ اول‌، صص‌ 14 و 13
8ـ اين‌ مقاله‌ كه‌ در مجله‌ي‌ خرمانه‌ شماره‌ 8 سال‌ 1993 چاپ‌ سوئد به‌ چاپ‌ رسيده‌ توسط‌ جناب‌ آقاي‌ احمد شريفي‌ براي‌ اينجانب‌ ارسال‌ گرديده‌ كه‌ از وي‌ كمال‌ تشكر و قدرداني‌ دارم‌.
منبع: مجله ی کردی ويرا،دانشگاه ایلام،ش1و2،سال1381

http://www.jiyarkurd.com/?p=300#comment-3088

برچسب ها لرهای کرد ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    کدهای اختصاصی